دوست داشتن
یعنی
حس مدام داشتن تو !
عشق نوشت ۱: از امشب هر شب تو برایم خدایی کن !
ته نوشت : از کدامین ستاره بر زمین افتادیم تا در اینجا یکدیگر را ملاقات کنیم.؟ .
قرنها میان و میرن یک چرا بدون پاسخ؟؟
من و تو هزار سال بعد عشق..زندگی..تناسخ
به دنیا اومدم تا عاشقت باشم!!
1همیشه 1 است.
شاید درتمام عمرش نتوانسته بیش از 1 باشد.
امابعضى اوقات مى تواند خیلى باشد: 1دنیا 1سرنوشت 1خاطره 1عشق و 1 ...
۱- این روزها درد بسیار است درمان هم اما کسی حال خوب شدن ندارد !
۲-و سر انجام
باران...
با قدوم مهربان وپاکش.....
چشم هایم را نوازش داد
۳-کاش دایره نگاهت تنگ تر می شد
۴-دوست دارم خفه شم !
راه نجات و فلاح این مردم، نه در از سر گرفتن تکیه داری و روضه خوانی و گریه زاری ها وشبیه سازی های "متدین نمای متقدمین" است، و نه در از دم گرفتن فرنگی بازی و شبیه سازی های "متمدن نمای متجددین"! بلکه باید ریشه ی اصلی بدبختی ها را زد.باید راه واقعی رهایی را یافت. باید هدف ِ حقیقی ِ ترقی اجتماعی را تعیین کرد
۱: دوباره پایم در گودال چشم هایت به دام افتاد.
میدانم اینبار دیگر راه خلاصی نیست.
۲: معجزه نه کتاب است نه فرستاده،
معجزه، چشمان توست که در سکوت هم حرف میزنند.
بستــــم به خشم، پنجـــره را بی حضـــور تــو
گاهـی هوای تازه چــه دلگیــــــر میشود ..
ته نوشت ۱: من عاشق کسی نیستم ٬ یعنی اصلا عاشقی بلند نیستم
ته نوشت ۲:دستات توی دست من است
و
دل توی دلم نیست!
نگاه نوشت :ترکیب بینظیر شرم و شوق؛
چشمهایت!
امشب میخواهم شهریار شبت باشم، امشب میخواهم جامت را لبریز باده کنم.
جامه شهرزاد بر تن کردهام تا هزار و یکشب، هزار و یکبار ببوسمت و ببویمت.
امشب روح جهان, بودن توست وجود توست .صدای تو و ترانه توست.
امشب فرشتهها با من نجوا کردهاند و اسرار خویش را بر من گشودهاند.
میگویند خداوند دروازههای بهشتش را برای ساعتی باز کرده است، شتاب کن بیا از دروازههای
طلاییاش بگذریم.
بیا دستی به جام باده و دستی به زلف یار خرامان و خندان ابدیت را اشارهگر باشیم. عزیز دلم بیا، عزیز دلم...