۱: دوباره پایم در گودال چشم هایت به دام افتاد.
میدانم اینبار دیگر راه خلاصی نیست.
۲: معجزه نه کتاب است نه فرستاده،
معجزه، چشمان توست که در سکوت هم حرف میزنند.