دلم میخواهد مثل کارتونها یک غول آهنی داشته باشم که بگذارتم روی شانهاش و
دو نفری با هم غروب خورشید را تماشا کنیم.
پ ن :میگفتند شیطان بسیار زشت است، از خدا خواستم شیطان را نشانم دهد.
دیشب شیطان به خوابم آمد، بسیار زیبا بود، عاشقش شدم و به خدا خیانت کردم...
۱ ـ
ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻳﻢ ﺁﺧﺮﺷﻢ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻳﻢ ﺍﻳﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﻛﻴﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﺯﻣﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻥ!
۲ـ
یکی از انگیزه های من برای ادامه زندگی اینه که هنوز یه عکس خوب برای اعلامیه ی ترحیم ندارم .