سوتین صورتی

سخن مانند دامن زنان است هرچه کوتاهتر بهتر و به هدف نزدیکتر

سوتین صورتی

سخن مانند دامن زنان است هرچه کوتاهتر بهتر و به هدف نزدیکتر

جا مانده است .

 

 چیزی ٬جایی ٬ که هیچگاه دگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد 

 

نه موهای سیاه ٬نه دندان هاب سپید .

سهم من از درد 

 کنج دالانی ست  

که تو آنجا کنارم آرمیده ای بی حرف  

 

 

 

غم نوشت:می خواهم پلک هایم را برای همیشه ببندم
               تا تو              

               آخرین کسی باشی که انعکاست بر مردمک چشمم حک شده

 

 

دَم نوشت:در نوازش تو زندگی جاریست

               بی تو نفس کشیدن را از دشت کدام تن جستجو کنم..  

 

 

ته نوشت: زمستان را دوست ندارم. حریم لباس‏هایت پررنگ‏تر می‏شود

 

 

وقتی زیباترین خاطرات در تاریکی رقم بخورد خواه و ناخواه ترس ازتاریکی از بین میرود..  

 

 

 

 

حس نوشت: بدجوری تاخت میزند لبهایم صحرای داغ تنت را ...


حال نوشت:خدایا...
                 میوه کدامین درخت باغت را بخورم که از زمین رانده شوم؟ 

 

نذر نوشت:نذر کرده ام دستانم را قربانی آغوشت کنم. 

پاییز رو میان موهای من جا گذاشت  

 

و من بهار روی لب هایش

حالا که امدی معلوم می شود. که بر سر قرارت هستی.  

 

قرار ما ار اول پیدا بود. 

دیگر بهانه نیاور که خانه ما یکی به اخر دنیاست!

 

حالا که امدی معلوم می شود ، تو هم دلتنگم بوده ای..    

 

 

 

 

حس نوشت :گل یا پوچ؟
                  دستت را باز نکن، حسم را تباه مکن.
                  بگذار فقط تصور کنم که در دستانت برایم کمی عشق پنهان است.

آخ امان از این موهای تیره و زیبا، 

 

 که وقت بوسیدن مثل جنگل‏های اسرارآمیز قصه‏های کودکان  

 

میان لب‏های من و تو فاصله می‏اندازد.. 

 

 

 

 

 

 ته  نوشت: خواب کوتاهی ست ، از تو برخاستن. 

 

پ ن :اگر من آدم بودم و تو حوا، سیب را به خورد خدا می‏دادیم و 

        دو نفری آن بالا تا قیامت عشق می‏کردیم....

یک شب که عزل خوان زیر باران راهم را گم کردم
به بیراه تو رسیدم
از آن شب همه راه ها را پاک کردم
بیراهه تو برای من کافی است 

 

 وقتی تو در مقابلمی میتوان به تمام جهان پشت کرد. 

من و ببخش که نمی تونم ببخشمت..که برنمیگردم با نبخشیدنت

پراکنده می‌شوم
مثل دانه‌ گل‌ها
در سرزمین تنت... 

 

 

 هرگاه شعری را با رنگِ سیاه نوشته‌ام
 

گفته‌اند: اقتباسی‌ست از چشم‌های تو
 

دلم یه تنهایی می خواد .در اغوش خودم ...